نیمه شب در پاییز

در نیمه شبی پاییزی تصمیم گرفتم حرفهام اینجا ثبت کنم . روزمرگی هام و هرچی فکرمو درگیر میکنه .

نیمه شب در پاییز

در نیمه شبی پاییزی تصمیم گرفتم حرفهام اینجا ثبت کنم . روزمرگی هام و هرچی فکرمو درگیر میکنه .

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب

همش این تو سرم میچرخه که من همه رو به خاطرش کنار گذاشتم . همه رو !

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۳۱
nana kian

زندگی تو تهران منو تغییر داد . استقلالمو بیشتر کرد . تفکرات سنتی رو در من کمرنگ کرد . کلا از تفکرات حاکم بر خونمون فاصله گرفتم . یه زمانی اینکه پارتنرم ازم میخواد بدون اون مهمونی نرم دورهمی نرم برام عادی بود الان دیگه نه . نمیتونم بپذیرم . از غیرتی شدنای اینچنینی فقط عصبی میشم . شاید هنوز آمادگی تعهد رو ندارم . 
در حالی که باید بپذیرم تو وقتی توی رابطه هستی خواه ناخواه از یه سری تفریحاتت باید بگذری .نمیشه هم خدارو داشته باشی هم خرمارو !

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۲۸
nana kian

همه چیز داشت خوب پیش میرفت. داشتم حس میکردم که دیگه بهش علاقه مند شدم و شک و تردید ندارم که باهاش بمونم یا نه . که طوفان شد . اوضاعمون به هم ریخت . حالا علاوه بر اینکه من تو شک و تردیدم اونم در وضعیت مشابهی به سر میبره . 
و دوباره همونا که باعث شک و تردید من شدن سر و کلشون پیدا میشه . و من باز فرار میکنم از تصمیم گیری .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۲۴
nana kian

این فیلم رو دوباره میبینم این بار با دقت بیشتری حتی !

با معمایی که اول فیلم برا مخاطب به وجود میاره تا آخر دهنتو درگیر چرایی ماجرا میکنه 

دونه دونه گره ها باز میشه و از آخر میرسیم به ابتدای ماجرا .

و چیزی که کاملا سانسور شد عمق فاجعه ای بود که نذاشتن به نمایش در بیاد . 

اونجای که ستاره خواهر سمیرا میگه تو شعر سنگ قبر خواهرش به جای واژه شکوه واژه سکوت رو استفاده کنین ! اونجایی که وقتی پدر ستاره به داماد سابقش میگه دیگه نیا اینجا نامحرمی و اون پوزخند ستاره  . هراسش . نوعی که با پدرش حرف میزد و رفتار میکرد و تنفری که ازش میبارید نسبت به پدرش!!!

اگرچه بچه ها نظر مخالفی داشتن  و میگفتن کسی بهش تجاوز شده نمیتونه اینقد شاد باشه و قطعا با افسردگی شدیدی دست و پنجه نرم میکنه . 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۶ ، ۲۳:۴۵
nana kian

مزخرف ترین فیلمی که در تماما عمرم دیدم . فیلم نامه ضعیف ! بازی های ضعیف ! به شدت تخیلی !! 

اصلا ارزش وقت گذاشتن نداره

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۶ ، ۰۰:۴۱
nana kian

میام لپ تاپ روشن میکنم .یه سری وبلاگایی که همیشه میخوندم باز میکنم.......اما......حوصله ندارم بخونمشون

دوستام پیام دادن ....جواب نمیدم....حتی نمیخونم....حوصله حرف زدن باهاشون رو ندارم

میریم بیرون ......بلال و قلیون .....بچه ها میگن میخندن.....حوصله خندیدن باهاشون رو ندارم

باید مقاله بخونم....حوصله ندارم

نقاشی؟ نه

رقص ؟ نه 

کتاب؟ نه 





خواب؟ آره

فکر و خیال ؟ آره 

چایی ؟ آره

رفتن از اینجا؟ آره

به کجا؟ نمیدونم !

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۰۶
nana kian

برای اینکه یه پسر به چشم من بیاد باید حس کنم از یه جهاتی از من سره .حالا یا سنش بیشتر باشه یا تحصیلاتش ، موقعیت اجتماعیش ، شغلش ، پولش،  تجربه ش، و چیزایی مثه اینا . اینجوری حس میکنم میشه به طرف تکیه کرد!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۶ ، ۲۰:۴۱
nana kian

اصلا حوصله فیلم ایرانی دیدن ندارم . آخر قریب به اتفاق 99 درصدشون میگی همین؟؟ خب بعدش چی ؟؟؟

یا اینکه از اول تا آخر باید اشک بریزی اینقد غم و غصه توشه !

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۶ ، ۱۹:۱۱
nana kian

از یه طرف میگم میخوام یکی تو زندگیم باشه و دیگه تنهایی بسه و از یه طرف هر کی میخواد نزدیکم بشه من ازش فرار میکنم . خودمم نمیفهمم فازم چیه ! :/


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۶ ، ۱۸:۰۱
nana kian

چطوری میشه از عشق مراقبت کرد ؟ چطوری میشه همیشه عاشق موند . واقعا کار سختیه . برای من یکی حداقل . که انگار به سادگی احساسم رو از دست میدم . 

ولی نمیخوام این اتفاق بیوفته . این احساس رو دوسش دارم . دلم میخواد حفظش کنم . اما چطوری؟

همه چیز بعد مدتی رنگ عادت و تکرار رو میگیره .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۶ ، ۲۳:۳۲
nana kian